صادرات و تجارت آزاد
نظریه برتری نسبی در طول ربع اول قرن ۱۹م در نوشتههای اقتصاددانان کلاسیک حقیقت پیدا کرد. مادامیکه دیوید ریکاردو بیشترین نظر را با پیشرفت نظریه داشت(در فصل اساسش از اقتصاد سیاسی، ۱۸۱۷،) بامس میلز و رابرت تورین نظرات مشابه را ارائه کردند. نظریه بیان میکند که همه طرفین در یک محیط حرفه نامحدود سود را به حد اعلی میرسانند حتی اگر مزیتهای مطلق تولید بین طرفین وجود داشته باشد. در مقابل سیاست بازرگانی، اول بدنه قاعدهدار وفادار به تجارت بینالمللی، در طول قرون ۱۷ام و ۱۸ام در اروپا پدیدارشد.
مادامیکه نگاههای بسیار از این مکتب فکری به سطح متفاوت میآیند، معمولاً یک هدف کلیدی حرفه یک تراز تجاری مثبت را قرار بود ترویج بدهد، با مراجعهبه زمانی که ارزش کالای داخلی صادر شده از ارزش کالای خارجی وارد شده جلو میزند و به نوبت میزان مساعد یک تعادل تجاری مازاد به وجود میآورد. طرفداران سیاست بازرگانی سیاست حکومتی را پشتیبانی کردند که جریان تجارت را ترتیب بدهد که با عقایدشان مستقیماً مطابقت کند.
آنها یک دستور کار شدیداً طرفدار سیستم مداخله دولت در امور اقتصادی را جستجو کردند، با استفاده از مالیاتهای حرفه که تعادل تجاری یا ترکیب کالا را به نفع کشور مبدا درست میکند. ==استراتژی صادرات== [[]] استراتژی صادرات به ارسال کالاها به مکانها یا کشورها ی دیگر برای فروش یا معاوضهاست. در اقتصاد، یک کالای صادره یا هر کالای خوب از یک کشور تا کشور دیگر در یک شیوه مشروع، به طور نمونه برای استفاده در صنعت جا به جاشدهاست.
مزیتهای صادرات
مزیتهای صادرات مالکیت شرکتها داراییهای ویژه، تجربه بینالمللی و توانایی برای تولید محصولات کمخرج و یا متفاوت در روابط زنجیرهای که ارزش آن را توسعه میدهد. مزیتهای یک بازار محلی مخصوص یک ترکیب ظرفیت بازار و خطر سرمایهگذاری است. مزیتهای بینالمللی کردن سودها از حفظ صلاحیت کمپانی و بندکشی آن از میان زنجیره ارزش است به جای به دست آوردن جواز/ منابع بیرونی یا فروش آن. در رابطه با نمونه اقتباسشده، کمپانیها که سطوح پایین مزیتهای مالکیت را دارند یا به بازارهای خارجی داخل نمیشوند.
اگر کمپانی و محصولاتش مجهز به مزیت مالکیت و مزیت ساخت هستند، آنها از میان وضعیتهای کم خطر از قبیل صادرکننده داخل میشوند. صادرکننده سطح زیرین سرمایهگذاری مورد نیاز به جای حالات دیگر توسعه بینالمللی عمدتاً، از قبیل FDI میباشد. همچنانکه شما امکان دارد انتظار داشته باشید، خطر پایینتر کالای صادره به جای نمونه با بازده پایینتر روی دیگر حالات فروش بینالمللی منتج میشود.
به عبارت دیگر، بازگشت معمولی روی فروشهای صادراتی خطر بزرگ ندارد اما همینطور ممکن است داشته باشد. اجازه دادن به مدیران صادرکننده که عمل و نظارت را برای آنها فراهم میکند اما نه انتخاب را که کنترل این اندازه بازار را تمرین کند. یک صادرکننده معمولاً در آخرین نقطه دور از مصرفکننده اقامت دارد و اغلب واسطههای مختلف را نیاز دارد که فعالیتهای بازار را اداره نمایند.
فروش مستقیم از طریق اینترنت
تجارت الکترونیک یک میانگین مهم در تمام جهان برای کمپانیهای کوچک و بزرگ از لحاظ بینالمللی است. برای اینکه موانع پایتختی و زیرساختاری را مغلوب میکند. تجارت الکترونیکی تعهدات را آسان کرده، تحویل تندتر فراهم شده و اطلاعات ارزانتر، پسخورد سریع روی تولید محصولات جدید، بهبود سرویس مشتری، یک دسترسی جهانی، سطوح میدانی کمپانیها و پشتیبانی اطلاعات الکترونیک با تبادل نظر با تدارکدهندهها و مشتریان.
از لحاظ بینالمللی
چندین CITD جهانی آیین نامهها و نیز دستورنامههای خاص کشوری هستند، از قبیل راهنمای کلی در آمریکا، ترید گیت در هندوستان و علی بابا در چین. چالشهای پیداشده کشورهای خارجی برای صادرکننده در فروش داخلی دیده نمیشود. با حراج داخلی، سازندگان به عمدهفروش یا خردهفروش به طور نمونه میفروشند یا حتی به مصرفکنندگان. وقتی که سازندگان صادرکننده باشند و به واردکنندگان مجبور باشند بفروشند پس چه کسی به عمدهفروشان میفروشد. لایه اضافی در زنجیره توزیع بر حاشیهها فشار میآورد و سازندگان ممکن است احتیاج داشته باشند قیمتهای پایینتر را به واردکنندگان نسبت به عمدهفروشان داخلی پیشنهاد کنند.
دادههای آماری و گزارشهای بازار
اطلاعات روی ارزش صادرات و اغلب مقدارهایشان به وسیله فهرستهای مفصل محصولات در جمعآوری آماری در دسترس است روی تجارت بینالمللی به وسیله خدمات آماری انتشار یافته سازمانهای بین دولتین (برای مثالUNSTAT، FAOSTAT، OECDJمجموعه قوانین آماری فراملی (برای مثال یورواستات برای ترویج صادرات، خیلی حکومت نمایندگیهای بازار را انتشار میدهد برای صادرات به وسیله گزارش وب و کشور: USCS، FAS در ایالات متحده،EDC]]، AAFCدر]] کانادا، Ubifranceدر فرانسه، UKTIدر انگلستان، IIKTDC، ]]JETRO]] در آسیا،]] Austrade و [[NZTE در اقیانوسیه. همپیمانی انجمنهای تجارت بینالمللی مطالعات چندین عدد از این نمایندگیها را انتشار داده اندQJSCS، FAS، AAFC، UKTI، HKTDC) به اندازه سازمانهای غیردولتی دیگر روی وب سایت. Global Trade.net
صنعتی سازی جهتدار صادرات
صنعتی سازی جهتدار صادرات ESI بعضی وقتها نامیده شده بعنوان صنعتی سازی صادراتی (ESI) یا صنعتی سازی صادرات رهبری شده (ELI)تجارت یک حرفه و رویه اقتصادی است برای تسریع فرآیند صنعتی سازی یک کشور به وسیله صادر کردن کالایی که برای آن یک برتری نسبی دارد. رشد صادرات رهبری شده گشایش بازارهای داخلی به رقابت خارجی در عوض دسترسی به بازار در کشورهای دیگر را معنی میرساند.
به هر حال این حقیقت ممکن نیست در مورد بازارهای همه داخلی باشد، حکومتها ممکن است بخواهند صنایع ویژه را محافظت کنند که آنها ممکن است در آن صنعت رشد کنند و برتری نسبی شان را در آیندهنشان دهند و یک مورد معکوس اتفاق میافتد.
برای مثال خیلی از کشورهای آسیایی غربی موانع قوی روی واردات را در طول ۱۹۶۰-۱۹۸۰ داشتند. موانع کاهش تعرفه، اغلب نرخ ارز شناور (کاهش ارزش پول ملی که صادرات را آسان میکند،) و پشتیبانی حکومت از بخشهای همه یک مثال رویههای پذیرفته شده (EOI) است برای ترویج و توسعه اقتصادی سرانجام. صنعتی سازی جهتدار صادرات مخصوصاً صفت اختصاصی پیشرفت اقتصاد ملی ببرهای آسیا: هنگکنگ، کره جنوبی، تایوان و سنگاپور در دوره پست جنگ جهانی دوم بود.
محدودیتها
تکیهگاهاش را در جریان اصلی دوایر اقتصادی، موفقیتش روی سالهای اخیر به طور افزایشی به مبارزه طلبیده شده که رشد تعدادی مثال بودهاست که به نتایج قابل انتظار حق تقدم ندادهاست. EOI حساسیت بازار را عوامل بیرونروی افزایش میدهد و تا حدی مسئول به خاطر زیان ۱۹۹۸ بحران اقتصادی برای اقتصاد کشورها رفتار شدهاست که صنعتی سازی جهتدار صادرات را استفاده کرد.
همچنین برای فقدان تنوع محصول انتقاد شده است که برتری نسبی اقتصاد شان را تعقیب میکنند، که اقتصاد را به طور بالقوه ناثابت میکند اگر برای مطالبه تخصصشان اتفاق بیافتد؛ این در طول بحران مالی ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۰ و پس رفتگی جهانی متعاقب آن اتفاق افتاد. انتقادات دیگر که صنعتی سازی جهتدار صادرات را در برمی دارند موفقیت کالای صادره را محدود کردهاست اگر اقتصاد یک کاهش در شرایط تجارتش را تجربه کند، که قیمت صادراتش در یک نرخ آهستهتر به جای وارداتش دارد افزایش پیدا میکند.
این حقیقت خیلی از اقتصادهاست برای هدف گرفتن برتری نسبی شان در کالاهای اولیه که آنها یک مسیر بلندمدت برای رد کردن قیمتها دارند، با این وجود در نظریه سینگر یادداشت شده که انتقادات این تز مثل تناقضات عملی اتفاق افتادهاند. همچنین تابع کالای خام به عنوان کالاهای اولیه قیمت باورنکردنی کمی دارند، بدون قدرت معین که منجر به یک تغییر بدون تناسب بزرگ در قیمت تقاضا برای آنها میشود. مسئله این است که (IOE) از پیش فرض میکند که یک حکومت با شناخت بازار برای یک صنعت سوبسیدها را برای پیشرفت یک سرمایهگذاری خوب در آینده در نظر میگیرد.
توانایی هر حکومت محدود است اگر از میان عمل متقابل طبیعی نیروهای بازار بین عرضه و تقاضا اتفاق افتاده باشد. یک برتری نسبی عامل بالقوه همچنین بهرهکشی یک مبلغ چشمگیر سرمایهگذاری است که حکومتها را ملزوم میکند فقط یک مقدار محدود را بتوانند تولید کنند. در خیلی از LEDCها لازم است که شرکتهای چندملیتی که سرمایهگذاری مستقیم خارجی را فراهم میکنند، شناخت، مهارتها و پرورش لازم برای توسعه یک صنعت و برتری نسبی آینده را داشته باشند.